سیزده دلیل برای حاشیهنشینی
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۶۴۲۴۰
کارشناسان هفت دلیل عمده را علت بروز حاشیهنشینی در ایران میدانند که روی هم یک ۱۳ نحس را شکل میدهند.
به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه جام جم نوشت: «از سال ۱۳۲۰ که قرن چهاردهم خورشیدی هنوز قرنی نو بود تا سال ۱۴۰۱ که قرن پانزدهم شمسی هنوز یکساله هم نشده، حاشیهنشینی در ایران همواره روندی رو به رشد داشته و با اینکه در این بازه ۸۰ساله هیچگاه تعریف یکسان و واحدی از حاشیهنشینی ارائه نشده اما این شیوه زیست آدمیان همواره بهعنوان شیوهای آسیبزا و پرمشکل در نقاط مختلف ایران وجود داشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بحثبرانگیز اینکه پدیده حاشیهنشینی در نزدیک به یک قرن اخیر مدتها بهعنوان مسأله اجتماعی مطرح نبوده و اگر هم بوده تمرکزها بر از بین بردن فیزیکی حاشیهها بوده است. البته پس از آنکه مدیریت حاشیهها (به عنوان آسیبی اولویتدار) در ایران مطرح شد، برنامهها آنچنان که باید کارایی نداشت؛ به طوری که از آن برنامهها فقط یک نام و از حاشیهها نیز یک مجموعه عریض و طویل بر جا ماند.
در ابتدای قرن چهاردهم، شروع دوران نوسازی و مدرنیته و پس از آن جنگ جهانی دوم و رکود اقتصادی ناشی از آن، حاشیهنشینی را تا سه درصد رشد داد. پس از آن تا دهه ۴۰ شمسی سرعتگرفتن روند نوسازی، کاهش رونق کشاورزی و افزایش جاذبه شهرها موجب رشد فزاینده شهرنشینی و البته حاشیهنشینی شد. در دهه ۵۰ و ۶۰ نیز که شهرنشینی تا ۵۰درصد رشد کرد، اجرای اصلاحات ارضی، دگرگونی مناسبات اقتصادی-اجتماعی روستاییان، کاهش تمرکز بر کشاورزی و تزریق درآمدهای ناشی از فروش نفت به شهرها باعث رشد حاشیهنشینی تا هفت درصد شد. از سال ۶۰ تا ۷۵ هم که شهرنشینی تا ۶۱ درصد افزایش یافت، بروز جنگ تحمیلی، بیتوجهی به کشاورزی، رشد توقعات مادی و فرهنگی مردم و برآوردهنشدن نیازهای آنها در روستاها و شهرهای بزرگ باعث رشد حاشیهنشینی تا ۱۱درصد شد. پس از آن تا سال ۸۵ نیز رشد حاشیهنشینی روند صعودیاش را حفظ کرد که عمدهترین علت آن فقدان فرصت شغلی در روستاها و توزیع ناعادلانه منابع ثروت بود. از آن سال تا سال ۱۳۹۷ نیز که رشد حاشیهنشینی به ۲۳درصد افزایش یافت همچنان نبود فرصت شغلی در روستاها و افزایش هزینههای زندگی در کلانشهرها و شهرهای بزرگ به رشد حاشیهنشینی دامن زد. از سال ۹۷ تا امروز که بر اساس آمارهای رسمی، نرخ رشد حاشیهنشینی در کشور به ۲۵درصد رسیده، تورم نامتعارف در بخش خرید و اجاره مسکن همچنان حاشیهنشین خلق میکند.
غفلت از حاشیهنشینی از تعریف تا اجرا
با اینکه حدود ۸۰ سال از درگیری جامعه ایرانی با پدیده حاشیهنشینی میگذرد اما هنوز تعریف دقیقی از آن وجود ندارد؛ به طوری که حاشیهنشینی گاه «سکونتگاه غیر رسمی» و گاه «سکونتگاه غیر قانونی» تلقی و مترادف با اسکان غیر رسمی در حاشیه شهرها دانسته میشود. حال آنکه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هیچیک از این تعاریف را گویای حقیقت حاشیهنشینی نمیداند. کارشناسان این مرکز به همین دلیل حاشیهنشینی اجتماعی را تعریف و میگویند: «حاشیهنشین به افرادی اطلاق میشود که در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی و ... خارج از عرصه رسمی و بیبهره از انواع سرمایهها هستند و عموما با گونههایی از مسائل و آسیبها دستبهگریبانند.»
در این میان همانطور که حاشیهنشینی در تعاریف، وضعیت مغشوشی دارد، در مدیریت آن نیز همین آشفتگی و پریشانی دیده میشود. فرآیند سیاستگذاری برای حاشیهنشینی از برنامه سوم عمرانی پیش از انقلاب آغاز شد اما چون در آن زمان به حاشیهها نگاه کالبدی میشد و وجوه اجتماعی آن مورد غفلت قرار میگرفت، برنامههای عمرانی راه به جایی نبرد.
به اذعان کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس، بعد از انقلاب نیز غلبه رویکرد کالبدی بر وجوه اجتماعی و فرهنگی باعث شد تا با وجود تدوین «سند توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیر رسمی» اجرای این سند پیش نرود و نقص قوانین، اقدامات و برنامهها مانع از ساماندهی حاشیهنشینی شود.
البته هیات وزیران با هدف مدیریت یکپارچه، در سال ۹۲ «سند ملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری» را تصویب کرد اما این سند هم به چشمانداز مطلوب خود دست نیافت و در نتیجه قانون برنامه ششم توسعه، دولت را مکلف به تهیه «سند ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیر رسمی» کرد که تدوین این سند هم تاکنون به سرانجام نرسیده است.
دلایل پریشانی حاشیهها
اما این همه ناکارآمدی چرا؟ آن هم در شرایطی که شرکت ملی بازآفرینی شهری ایران و سازمان امور اجتماعی کشور متولیان اصلی در موضوع حاشیهنشینی هستند و علاوه بر آنها، در بخش دولتی ۱۸دستگاه و در بخش غیردولتی نیز ۹ دستگاه (نهادها، بنیادها و سازمانهای غیر دولتی) در این حوزه ذیمدخل یا ذینفع هستند.
از منظر نویسندگان گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس، موازیکاری و ضعف هماهنگی در برنامههای عملیاتی، نبود سامانه بررسی و پایش جریان مهاجرتی جمعیت، نبود سازوکار رسمیتبخشیدن به اقتصاد غیر رسمی، وجود سوداگری زمین در سکونتگاههای غیر رسمی، ضعف در جلب مشارکت اجتماعی ساکنان، نهادهای محلی و سازمانهای غیر دولتی و فقدان سازوکار مؤثر نظارت و ارزیابی عملکرد دستگاههای ملی، مهمترین دلایل نتیجهبخشنبودن برنامههای ساماندهی حاشیهنشینی معرفی شده است.
از دیگر سو این کارشناسان هفت دلیل عمده را علت بروز حاشیهنشینی در ایران میدانند که روی هم یک ۱۳ نحس را شکل میدهند: نبود نگاه و برنامهریزی آمایشی، اقتصاد غیر مولد، بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی، تمرکز سرمایهگذاری دولت در شهرها، کمتوجهی به توسعه روستایی، تورم بخش مسکن و سرریز جمعیت شهرها و خشکسالی، تنشهای آبی و بحرانهای زیستمحیطی. این عوامل سالهاست که دست به دست هم داده و وضعیت امروز ایران را ایجاد کردهاند؛ زمانهای که آمارهای رسمی از زندگی دست کم شش میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در بیش از ۵۸ هزار هکتار فضای حاشیهای حکایت دارد.
علل تداوم حاشیهنشینی و ثمربخشنبودن برنامههای ساماندهی:
موازیکاری و ضعف هماهنگی در برنامههای عملیاتی
نبود سامانه بررسی و پایش جریان مهاجرتی جمعیت
نبود سازوکار رسمیتبخشیدن به اقتصاد غیر رسمی
وجود سوداگری زمین در سکونتگاههای غیر رسمی
ضعف در جلب مشارکت اجتماعی ساکنان، نهادهای محلی و سمنها
فقدان سازوکار مؤثر نظارت و ارزیابی عملکرد دستگاههای ملی
نبود نگاه و برنامهریزی آمایشی
اقتصاد غیر مولد، بیعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی، تمرکز سرمایهگذاری دولت در شهرها
کمتوجهی به توسعه روستایی، تورم بخش مسکن و سرریز جمعیت شهرها
خشکسالی، تنشهای آبی و بحرانهای زیستمحیطی»
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: حاشیهنشینی
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: حاشیه نشینی سکونتگاه های غیر رسمی رشد حاشیه نشینی حاشیه نشینی برنامه ها حاشیه ها پس از آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۶۴۲۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کافهنشینی، از ازل تا ابد
کم کم با منوی قهوهها و شیکها و کیکها آشنا شدهایم و دیگر نمیخواهیم «بامدیریت جدید» را از منو سفارش بدهیم. خلاصه که کافه شده بخش ناگسستنی روزها و شبهای ما و محلِ خاطرههای تلخ و شیرین،پس یحتمل برایمان جالب باشد که این کافه که امروز این مختصات را دارد از کجا پدید آمده و چه سیری را گذرانده تا امروزه به این کافههایِ ادایی و غیر ادایی در سطح کشور و جهان تبدیل شده.امروز و اینجا قرار است قطار تاریخ را به عقب ببریم و کمی در کافههای قدیمی سیر کنیم.اروپا و کافههای شورشی
وقتی ملت اروپا کمکم از خوابِ عمیق قرون وسطا بیدار شد و تلاش کرد با تولید علم، کمرِ کلیسا و آموزههای خرافی را بشکند، شروع کرد به مبارزه با نظامهای سلطنتی و کلیسایِ آن زمان؛ و این مبارزه از قشر تحصیل کرده و روشن فکر آغاز شد، این آدمها برای گپ و گفت و به اشتراک گذاشتن عقاید خود از مکانهایی استفاده میکردند و کنار هم جمع میشدند که رفته رفته به این محلها کافه گفته شد. به خصوص در جریان انقلاب کبیر فرانسه که جرقه انقلابهای لیبرالیستی و آزادیگرایانه اروپا بود، این اتفاق پررنگتر شد و بیشتر به رسمیت شناخته شد. کافیشاپها که در ابتدای امر بیشتر برای افراد متمول و برگزاری جشن و پایکوبی بود تبدیل به یک مکان ناب برای دورهمیهایِ سیاسی و جلسات اجتماعی شد.
کافه و پسا کرونا
پاندمی عجیب و غریب کرونا و آن سالهای تاریک، سبک زندگیمان را خیلی تغییر داد و همه چیز را به طرز غریبی آنلاین یا برخط کرد. کار کردنمان، درس خواندنمان، دیدارهایمان و تفریحاتمان همه به کلی مجازی شدند و ما ماندیم و یک صفحه پر نور که از داخلش باید کل زندگیمان را کنترل میکردیم، ما آن واکسنهای با برکت را زدیم و این ویروس منحوس رخت بربست اما همچنان یادگاریهایش برای ما باقی ماند. مثلا به صورت آنلاین کلاس برگزار کردن و دورکاری جزئی از زندگی خیلی از ما شد. حالا این روزها در دوران پسا کرونا به وفور و کرات شاهد کافههایی هستیم که اختصاصا برای همین کار تعبیه شدهاند و آدمهای زیادی که محل کار و کلاس و محل برگزاری مراسمات و قرارهای کاری و دوستانهشان همه و همه در این مکان صورت میگیرد. به نظر شما تا چند سال آینده کافهها چه تغییراتی میکنند؟
آغاز کافهنشینی در ایران
از آنجا که همیشه مرکز همه چیز برای پایتختنشینان است، حدود ۲۰۰ سال پیش اکثر شعرا و ادیبان در نصف جهان و پایتخت حکومتِ صفویان جمع میشدند و به نحوی اصفهان مهدِ هنر و فرهنگ و ادب ایران زمین بود، رفته رفته قهوهخانهها پدید آمد و محلی شد برای گرد هم نشستن شعرا و شعر خواندن و قهوه نوشیدن.و همین امر باعث به وجود آمدن سبکهایِ جدید در نظم فارسی شد. شاید برایتان جالب باشد که قهوهخانهها در آن زمان چه شمایلی داشتند اما باید بدانید این که جدیدا مد شده حیاط خانههای قدیمی را کافه میکنند امر جدیدی نیست و آن زمان قهوهخانه در فضای سرباز با حوض و باغچه بود و برنامههایی مثل نقالی و شاهنامهخوانی و قصهگویی و گاه روحوضی در آنجا اجرا میشد. توجه کنید که قهوهخانه فضایی کاملا مردانه بود.
نقطه عطف کافهنشینی در تاریخ ایران
با اشغال ایران توسط غربیها بعد از دوره قاجاریه، ظاهر قهوهخانههای ما هم تغییر کرد، انگلیسیها چای را وارد فرهنگ ما کردند و ایرانیهای قهوه خور را چای خور شدند. در این سالها کمکم کافهها پاتوق قشر فرهنگی و نویسندگان و شعرای ایرانی شد و کسانی مثل صادق هدایت، بزرگ علوی، سیمین دانشور، فروغ فرخزاد و … دورهم در کافهها جمع میشدند و درباره مسائل روز دنیا و بحثهای سیاسی و اجتماعی گفتوگو میکردند، کافهها بیشتر در مرکز شهر بود مثلا اگر سریال شهرزاد را دیده باشید یحتمل کافه نادری را خوب به خاطر دارید که فرهاد آن گردنبند مرغ آمین را بر گردن شهرزاد انداخت. آن کافه یکی از مهمترین کافههای آن دوران بود اما کافه و کافهنشینی هنوز آنقدر همه گیر نشده بود و خوانش اذهان عمومی از کافهنشینان افراد فرهیخته و روشنفکر و از ما بهتران بود.
کافهها در حال و هوای انقلاب
نمیدانم چرا اما انگار قهوه به اندیشههای انقلابی و جنجالی دامن میزند و پر و بالشان میدهد، کافهها همیشه نقش مهمی در جریانهای تاریخ معاصرمان داشتند از همان انقلاب فرانسه و اروپا بگیر تا انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در ایران، همانطور که گفته شد بعد از ورود غربیها کافهها بیشتر پاتوق افراد فرهیخته و روشنفکر بود و تازه شمایل غربی پیدا کرده بود مثلا زنان پا به پای مردان در محافل میآمدند و خیلی اوقات در کافهها رقص و رقاصه و آوازهخوان وجود داشت، از این نظر افراد انقلابی آن زمان که پایبند به دین و شریعت بودند تصور مثبتی از کافهها در ذهنشان نقش نبسته بود و در جریان انقلاب اسلامی و دهههای بعد از آن اکثرا فرمهای مشخصی از افراد به کافهها رفت و آمد داشتند و در اذهان مردم هنوز کلیشه اینکه فقط این افراد به کافهها میروند وجود داشت.
کافه، پدیدهای همهگیر
در سالهای اخیر به خصوص از دهه نود به بعد استقبال و رفت و آمد مردم به کافهها به طرز عجیبی گسترش پیدا کرد، عوامل متعددی در این اتفاق سهیم بودند؛ مثل کوچکتر و تنگتر شدن خانه، ارتباط کمتر با خانواده و فامیل و ارتباط بیشتر با دوستان و در کل سبک زندگی غربی ما را وادار کرد که بیشتر به کافهها رجوع کنیم و برای تازه کردن دیدار دوستانمان و حتی مراسم و تولدها هم از این فضا استفاده کنیم، از آن طرف سرمایهداران فارغ از تخصص و ذوق فرهنگی و هنری و صرفا به دلیل سودآوری به ساخت و تاسیس کافهها روی آوردند و امروزه تقریبا در هر سبکی و در هر منطقه و شهری به تعداد موهای سرمان میتوانیم کافه پیدا کنیم.